مهسامهسا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره
محیامحیا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره
فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 20 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

ختل و متل

شیرین زبون

سلام نور چشمام رشد اموزشی خوبی داری خیلی سریع همه چیزو که میبینی یا میشنوی یاد میگیری جمله بندی هات کامله سوره حمد رو هم حفظ شدی واسه هر کاری تشکر میکنی  و میگی :مسی تادراز میکشم میگی مامان حالت بده؟ من :اره محیا:بالش بیارم و بدون اینکه منتظر جواب بمونی میدوی میاری و دست و کمرمو ماساژ میدی مهربونی و هم دردیت زیاده خیلی بابایی شدی تا بابا ازت دور میشه میگی مامان بابا کجاست ؟ وقتی بابا رو میبینی میدوی دور اتاق ومیگی نمیتونی منو بگیری! شدی یه طوطی در مقابل تمام رفتارها و گفتارهای فاطمه پرستار جدیدتم دیروز اومد خدا کنه با هم بسازید شبا عادت کردی...
28 شهريور 1391

نی نی وبلاگ

امان از دست این نی نی وبلاگ که درست واسه تولد تو باید ارتقا داشته باشه و منو دست بسته کنه هر چند بابا تولدتو  بخاطر فوت مادر بزرگ بکامم زهر کرد و نذاشت همون کیک ساده رو هم داشته باشیم اما با همه وجود از اومدنت خوشحالم عزیز مهربونم ...
16 شهريور 1391

تولد/15شهریور

عزیز من گل من تولدت مبارک   قشنگ شدی گل شدی شدی مثل عروسک   عزیز من گل من تولدت مبارک رو سقف این اتاقه یه عالمه ستاره می خوان تولدت رو جشن بگیرن دوباره فشفشه های روشن بادبادک های رنگی تو دستامون می رقصن رقص به این قشنگی وقتشه که فوت کنی   شمع ها رو خاموش کنی   شادی و مهر رو کنی   غم رو فراموش کنی نگاه نکن اینقدر   تو آینه خودت رو بیا ببر عزیزم کیک تولدت رو     فوت کن,فوت کن,فوت کن   شمعها رو خاموش کن فوت کن,فوت کن,فوت کن غم رو فراموش کن   ...
16 شهريور 1391

خلاقیت

سلام جوجو کمی از دستت عصبانی ام نمیدونی چرا؟ دیشب سر شب خوابیدی وقتی تازه ساعت ٣٠/١شب خواستیم بخوابیم غر زدنات شروع شد اول که تو تختت نرفتی بعد هم پیله کردی لامپها روشن بمونه و کسی نخوابه زیر لب زمزمه میکردی مامانجون خوابه باباجون خوابه دایی خوابه خاله خوابه همه خوابیدن اما ما باید بیدار میموندیم منکه از ماه رمضون معده درد بدی گرفتم دائم حالم بده ضعف میکنم اما میل به غذا ندارم دیشب هم اینجوری بودم هر قدر کوتاه اومدم و ملاحظتو کردم فایده نداشت مجبور شدم سرت داد بزنم که داری عصبیم میکنی از دادم ترسیدی و با گریه رفتی طرف بابا خیلی گریه کردی نفهمیدم کی خودم و تو خواب رفتیم اما تو که دیشب تو دلت مونده بود اول صب...
13 شهريور 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ختل و متل می باشد